محل تبلیغات شما

شعر درخواستی



ابیات زیر شعری است عاشقانه در قالب مثنوی از نمونه کارهای خودم به نام بوسه:
عکس بوسه-وبلاگ شعر درخواستی
بوسه

شبی همین که مرا دید، بس به هم آشفت

وبا زبان تکبر کنار گوشم گفت :


که من هزار خریدار مطمئن دارم

که هریکی به هزاران دِرَم شود یارم


اگر در این شب تاریک،در کنار توأم

گمان مبَر که زعشق است و بیقرار توأم


ترا چه مال و چه ملک است؟ زود با من گوی

وگرنه از غم هجرم بمیر و هیچ مگوی


به چشمهای شَرربار او نظر کردم

و اندر آن دَم زیبا ، بسی خطر کردم


چو غنچه ای که فرو برده سر به پیرهنش

دو لَب نثار نمودم ، گذاشتم به لبش


بگفتمش که همین بوسه ای که بگرفتی

فزون زِ صد هزار ، دِرَم میشود که میگفتی



عکس بوسه دختر و پسر- وبلاگ سفارش شعر

توضیحات:
دِرَم : دِرهم ( سکه)

راهنمای سفارش شعر

شعر زیر ترانه ای است عاشقانه از خودم

عکس عاشقانه دو نفره


بگو بهم دوسم داری


وقتی که میبینم تو رو،گر میگیرم داغ میشم

کویریم که تو یه آن  ، بهار میشم باغ میشم


بگو فقط مال منی،همیشه اقرارش کن

نگو که یکبار بسه  ،  بگو و تکرارش کن



شب منم و ماه تویی ،بخند و مهتابم کن

منو تو آغوش خودت ، بگیر و بیخوابم کن


بادم و تشویش منی ، بیا و آرومم کن

بگو بهم دوسم داری، بگو و بارونم کن



ابیات زیر،شعری است عاشقانه در قالب مثنوی از خودم:

عکس عاشقانه تنهایی پسر


روز حساب

برآن شدم که بگیرم رهش به هر ترفند
مرا به بند کشیده،بیارمش در بند

برآن شدم که شکایت کنم از این بیداد
و با زبان سکوت و نگاهی از فریاد

بگویمش که ز اسب غرور پایین آی
پیاده شو ،و دمی سوی دین و آیین آی

بگویمش که چنین سخت و تندخوی مباش
تو خوبروی جهانی ، درنده خوی مباش

ز لطف ، گاه به گاهی مرا نگاهی کن
چو نور قصد درون دل سیاهی کن

طریق کار گرفتم ، به انتظار نشستم
همینکه سوی من آمد، رهش به خشم گسستم

مثال باز شکاری که طعمه ای بیند
هجوم آرد و خواهد شکار برگیرد

تمام قدرت خود جمع کردم و گفتم
رسید روز حسابی که با تو می گفتم

ولی چه سود همینکه نگاه بر من دوخت
ز مُلک تا ملکوتم،تباه گشت و بسوخت

تمام نقشه و حرفها و فریادم
به یک نگاه پرید و برفت از یادم





شعر کوتاه زیر ترانه ای است عاشقانه از خودم:


عکس عاشقانه تنهایی پسر


خوابی که ندارم

توی تاریکی چشمات،چیزایی گم شده دارم

یکی قلبی که شکستی،یکی جونی که ندارم


یه چیزایی هم امانت،تو گذاشتی به کنارم

یکی عشقی که نداشتی،یکی خوابی که ندارم



شعر زیر یکی از کارهای من است که در قالب مثنوی سروده شده و موضوع آن عاشقانه است.

عکس عاشقانه تنهایی

پایان باز

باز امروز هوای تو گرفتارم کرد

تو شدی نقطه و افکار تو پرگارم کرد

 

باز امروز دلم تنگ شد و آه کشید

باز امروز دل تنگ به سوی تو دوید

 

باز هر خاطره ات قطره ای از اشک کشید

باز هر قطره تمنا شد و دورم پیچید

 

باز سیمای تو و شوق غزلخوانی من

باز غوغای تو و لحظه شیدایی من

 

باز از شوق تو لبریز شدن،مست شدن

باز از بهر تو آشفته یکدست شدن

 

باز اما تو و بی مهری و بی دردی تو

باز اما تو و رفتار پر از سردی تو

 

باز اما تو که یکبار نگفتی که کجاست؟

این همان عاشق دلسوخته و خسته ماست

 

باز یک عاشق دلتنگ سراسر احساس

باز معشوقه دلسنگ بدون احساس

 

باز دستی که کسی دست به سویش نگشود

 باز عشقی که کسی شعر برایش نسرود

 

باز یک قصه پر غصه بی سَر _انجام

باز پایان پُر از باز بدون اتمام







شعر زیر،ترانه ای است عاشقانه از خودم:


سفارش شعر-ترانه عاشقانه


نیستی اینو میدونم



چرا دیگه رو لبهات ، یکی ترانه هم نیست؟

تو آسمون چشمات ، یکی ستاره هم نیست؟



دستات دیگه مثل قبل، حرارتی ندارن

می خوابن توی دستام ، نوازشی ندارن




نگات به روی کارام ،نظارتی نداره

یه روز اگه دیر بیام ،شکایتی نداره




دیگه نظر نمیدی؟ بگی که چی بپوشم

بگی که اون قشنگه،یا این زشته نپوشم



وقتی که پیش منی، دلت یه جای دیگه است

انگار که بیقرار یه ماجرای دیگه است



منم همون که بودم ، هنوز همون جوونم


ولی تو نیستی همون ،نیستی اینو میدونم

 





ابیات زیر شعری است عاشقانه که در قالب مثنوی سروده شده است.
عکس عاشقانه تنهایی

به سوی من آیی

امروز گر ز روی تکبر زپیش من رفتی

روز دگر بیایی و گریان به پای من افتی

 

جز من کسی نبود که غمخواریت کند

در پیچ و تاب حادثه ها یاریت کند

 

جز من کسی نگاه تو را پاسبان نبود

باغی بُدی که پیش تو یک باغبان نبود

 

جز من کسی نگاه خریداریت نکرد

در بازی کِرشمه کسی زاریت نکرد

 

من بر نیاز جلوه تو چنگ میزدم

بر چشمهای خسته تو رنگ میزدم

 

من نوبهار باغ خزان دیده ات شدم

من چشمه زلال لب تشنه ات شدم

 

من سایبان شدم به سرت نزد آفتاب

من نردبان شدم که شدی همچو ماهتاب

 

من ناسزا شنیدم و قربانیت شدم

من از جهان بریدم و زندانیت شدم

 

امروز قدر من تو ندانی و بی گمان

فردا به سر به سوی من آئی، دوان دوان

 

 

 راهنمای سفارش شعر درخواستی

ابیات زیرین، شعری است عاشقانه در قالب مثنوی از سروده های من:
عکس عاشقانه تنهایی

بی وفا

لعنت به من که با همه جور و جفائیت
باز عاشق توأم و کنم با وفائیت


نفرین به تو که با همه مهر و وفائیم
هر دم ستم کنی و به ذلت کشانیم

گویم به خود که از چه هواداریش کُنی
از بهر یک نگاه، چنین زاریش کُنی

بگذر از این فسانه و بگذار این خیال
زین عشق شوم، بگذر و کمتر کن این مقال

از بهر این رهایی و سودای این فرار
هرشب هزار عهد کنم با دو صد قرار

اما چو آفتاب ،سرآرد به محفلم
شوقت برون کشاندم از کنج منزلم

روز از نو،روزی از نو و این روزگار ماست
خوبی کنیم و بد کنی و این قرار ماست

لعنت بر این زمانه که هرکس که خوب شد
بهرَش قلوب همنفسان سنگ و چوب شد








جمله ای قصار و عاشقانه از خودم:
عکس عاشقانه

آنگاه که داغ نگاهت نقش زیبایی از آه ، درون قلبم کشید
من هم با تمنای نگاهم لباس سیاهی از غرور ، بر اندامت پوشاندم
مرا ببخش
جواب خوبی را با بدی دادم




این شعر رو مدتی پیش با موضوع پدر و پدر همه ماها حضرت مهدی (ع) سرودم.
عکس انتظار حضرت مهدی

پدر بیا

ز گرد باد حوادث گذر نخواهی کرد
ترا چو دست ، ز دست پدر، رها گردد

ز فتنه چون برهی میان فتنه گران؟
رهت اگر که ز راه پدر ،جدا گردد

سفینه ات چو به موج بلا گرفتار است
 هراس نیست ،پدر چون که ناخدا گردد

نشان گرفته تو را صد هزار تیر حِیَل
نباشدت چو پدر، جملگی رها گردد


میان شام معما چو گم شدی مهراس
پدر چو نجم بیاید و رهنما گردد

تراست درد فراوان به جان و میدانم
پدر بود چو به بالین ، ترا دوا گردد

امید منتظران،دادخواه عالمیان
پدر،بیا که جهانی زغم رها گردد


توضیحات:

حیل: نیرنگها - جمع حیله

سفینه: کشتی

   
راهنمای سفارش شعر درخواستی                                                                                              

فراق


یه بار تو ذهنت نیومد سراغی از من بگیری؟

بگی ببینم که کجاست؟بگیرم از اون خبری؟


این عنوان ترانه ای است که بیت اول آن را برای شما میگذارم.اگر تمایل داشتید،کامل آن در اختیار شما قرار خواهد گرفت.

توضیح:اشعاری که در این وبلاگ برای شما گذاشته میشود تمام از سروده های بنده است و تاکنون در اختیار کسی قرار نداده ام.درصورتی که توسط شخصی خریداری شود،حتما در ذیل شعر قید خواهد شد.

راهنمای سفارش شعر

شعر زیر ابیاتی است از خودم و برای روی کارت عروسی سروده شده است.

سفارش شعر کارت عروسی



بال بگشودیم


بار بستیم و بال بگشودیم،
به هوای سفر به شهر کمال

راه صعب است و بار سنگین است،
مگذاریدمان ------ در این احوال


سروری کرده همرهی سازید،
دلمان گرم همدلی شماست

دست پروردگار با جمع است،
چشممان منتظر به جمع شماست

ادامه اشعار در ادامه مطلب:

راهنمای سفارش شعر

ابیات زیر شعری است عاشقانه در قالب غزل از خودم:

غزل عاشقانه


چشم زخم


ای که زیباتر از آفاق و مه و پروینی
 
سبز تر از چمنی،خوبترین آئینی


به کویر دل من غنچه روی تو شکفت

  گل زیبای منی،یاسمنی،نسرینی


چشم هر سوی کنم،چهره ات آید به نظر

  گوش هر جا سِپُرم ، نغمه آهنگینی


تیر مژگان تو آنروز، که بر سینه نشست

  لحظه ای در نظرم نیست،به آن شیرینی


ترسم آنست که یکروز ترا چشم زنم

حرز تعویذ بخوان ، تا که مرا میبینی




حرز تعویذ : آیه و دعا برای حفظ شدن از چشم زخم


آخرین جستجو ها

1326. آرامشم تویی Craig's page فروشگاه جواد Nettie's game خبری تفریحی افق مهر همه چیزستان کتابخانه عمومی ن و القلم بهاءآباد شهرستان زرند فروش رله امرن Omron growusapdis